سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوی آبادمحله بختیاریها یادی ازشهیدمدافع حرم عبدالمهدی کاظمی
قالب وبلاگ

 

 

نتیجه تصویری برای شهید عبدالمهدی کاظمی

 

 


[ چهارشنبه 96/2/20 ] [ 2:38 عصر ] [ غلامرضا صالحی ] [ نظرات () ]

 

 

 

یا زینب کبری سلام الله علیها

 

 

قلب ما سنگ است و با گریه طلایی میشود

مجلس روضه محل زرگری زینب است

رنگ خاکستر برای ما گریز پر غمی ست

غیرت ما معجر خاکستری زینب است

 

 



[ شنبه 96/2/16 ] [ 11:56 صبح ] [ غلامرضا صالحی ] [ نظرات () ]

 

 

 

یا زینب کبری سلام الله علیها

وقت اوجت، همه حقیر شدند

خطبه های تو بی نظیر شدند

همه ی کوفه، سر بزیر شدند

تو که نه، کوفیان اسیر شدند

کارهای پیمبری کردی

صد و ده بارحیدری کردی

 



[ شنبه 96/2/16 ] [ 11:53 صبح ] [ غلامرضا صالحی ] [ نظرات () ]

 

حروف فاطمه پنج است ای دل

اصول الدین بود زین پنج کامل

 

ف اول همان فرمان توحید

الف دارد نشان از عدل و توحید

 

ز طای فاطمه طاهرشوی تو

همی راه نبوت را روی تو

 

به میم فاطمه مهر امام است

نبوت بی امامت ناتمام است

 

ه آخر هدایت در معاد است

معاد ما همان اخذ مراد است

 

نوشتم پنج اصل دینمان را

بنام فاطمه بشمردم آن را

 

به هر جا که نشان از در و گنج است

کلید رمز آن گنجینه، پنج است

 

قلوب خلق ،شکل پنج دارد

دلی که پنج دارد گنج دارد

 

درخت و میوه و باغ وطبیعت

همه زیبایی آثار خلقت

 

میان سیب، ان نقش ستاره

تورا از پنج تن دارد اشاره

 

دو گونه پنج تن داریم ای دل

نخست اهل کسا انوار کامل

 

سپس آن پنج خاتون، هاشمیات

جلال آل هاشم، فاطمیات

 

بلی این فاطمیات ثنا خوان

به هر عصریشدند الگوی نسوان

 

یکی ز آنها جلال هر دو جمع است

جهان پروانه و زهرا چون شمع است

 

همانی که نبی را نور عین است

امیر عشق ف فرزند حسین است

 

بگو یا فاطمه با نیت او

بلند است از همه شخصیت او

 

فقط یک فاطمه آورده ایزد

به پایش مصطفی از جای خیزد

 

فقط یک فاطمه بین زنان است

زند پیغمبر او را بوسه بر دست

 

دهد زهرا پیام فاطمیات

فدای او تمام فاطمیات

 

ز دیگر فاطمیات آرم نام

دهد هر یک مرا از لطفش الهام

 

نخستین فاطمه پاک و موقر

بود بنت الاسد مادر به حیدر

 

همانی که خدا گل کاشت بر او

شبی کعبه ترک برداشت بر او

 

حریم حق نیایشگاه او شد

چه گویم، کعبه زایشگاه او شد

 

کنم با رخصت رب السماوات

سلامی به دیگر فاطمیات

 

به جز بنت الرسول و ام حیدر

بود سه فاطمه، هر سه مطهر

 

یکی ز آنها که ماه برج دین است

گل آل کلاب ام البنین است

 

همان مادر که فخر الناس دارد

خوشا بر دولتش، عباس دارد

 

چه عباسی دهد جان را نتایج

چه عباسی همان باب الحوائج

 

پدر او را امیرالمومنین است

عزیز فاطمه ام البنین است

 

اجازه خواهم از اهل تولا

قلم کامل کند این مثنوی را

 

ز جام فاطمیاتم همی مست

چهارم فاطمه بنت الحسین است

 

بفرموده حسین ان شاه مطلق

دهد صدها مرافرزند دیگر

 

پسرها را علی خوانم در ایام

به دخترها نهم هم فاطمه نام

 

شمردم چار نور فاطمی را

زنان با وقار هاشمی را

 

یکی مانده که او آرام جان است

امید و ملجا ایرانیان است

 

پناه امت مرحومه باشد

که پنجم فاطمه، معصومه باشد

 

از او ایران ما تا حشر بیمه است

که بین فاطمیات او کریمه است

 

تعال الله کریمه منصبش را

به شهر قم ضریح اطیبش را

 

همی گویند مرئی با مباهات

موقر مرجعی از نسل سادات

 

همیشه در دلش این بود نجوا

چرا قبری ندارد مادر ما

 

چرا انکه جلال عرشیان است

مزارش در مدینه بی نشان است

 

چرا آن مادر پهلو شکسته

در رحمت به روی خلق بسته

 

چرا از بهر مادر مرقدی نیست

چرا صحن و رواق و گنبدی نیست

 

غرض آن سید دانا و بینا

به رویا دید یک شب مادرش را

 

سلامی کرد گویا از ارادت

که ای مادر فدای عز و جاهت

 

چرا اهل حجاز اینگونه پستند

چرا بیت تو را با قفل بستند

 

چرا تو قبر و ایوانی نداری

چرا شمع و شبستانی نداری

 

به او فرمود آن بانوی دو عالم

که ای فرزند زار و خسته حالم

 

مگو، مادر چرا فبرت نهان است

که زهرا در قلوب شیعیان است

 

نیازی نیست ما را صحن و ایوان

به دست اهلبیت است عرش رحمان

 

مگو زهرا چرا مرقد ندارد

چرا گلدسته و مرقد ندارد

 

مرا عهدی است با حی یگانه

که در دنیا بمانم بی نشانه

 

اگر خواهی ببینی شوکتم را

مزار و زائران تربتم را

 

ببین در قم چه آثاری نهادم

که من خودهدیه بر معصومه دادم

 

بداند امت مرحومه ما

که نورالله بود معصومه ما

 

اگر من بی نشانم او با نشان است

جلالش تا قیامت جاودان است

 

رود هرکس به قبر آن حزینه

مرا کرده زیارت در مدینه

 

قم و مشهد به ایران سنگر ماست

برادر خواهری مهمان آنجاست

 

ستوده حق، حقایق بانیان را

امانتداری ایرانیان را

 

سپرده حضرت موسی بن جعفر

به دست ملت ایران دو گوهر

 

رضا در مشهد و معصومه در قم

کنار خواهرش معصوم دهم

 

قم ومشهد پر از زوار باشد

بلی ایران دیار، یار باشد

 

حجازیون که حیران در مسیرند

ز ما مهمان نوازی یاد گیرند

 

که ما ایرانیان در عز ونازیم

قسم بر فاطمه مهمان نوازیم

 

کس ار بر قولمان تردید دارد

بگو پا بر قم و مشهد گذارد

 

بلی قم جایگاه اهلبیت است

خراسان پایگاه اهلبیت است

 

خدا را معرفت اندیشه ماست

تولا و تبرا پیشه ماست

 

خدا لعنت کند وهابیان را

منافق مسلکان بی امان را

 

خدا لعنت کند بر اولین کس

که زدشعله به باب مقدس

 

لگد بر پهلوی مادر زد آن قوم

به قلب فاطمه خنجر زد این قوم

 

مگو خیر النسا پشت در آمد

بگو زهرا به داد حیدر آمد

 

صدا زد یار دین اطهرم من

جماعت پیشمرگ حیدرم من

 

رود گر سر، علی می گویم امروز

به پشت در علی می گویم امروز

 

دلی دارد که پر درد است حیدر

الا نامردمان مرد است حیدر

 

بس است این فتنه و بیداد و تحقیر

علی شیر است علی شیر است علی شیر

 

قسم بر اقتدارش بر وقارش

قسم بر شعله های ذوالفقارش

 

قسم بر سطوت و اجلال و فرش

قسم بر حمله های مستمرش

 

قسم بر غرش و برق نگاهش

قسم بر کعبه، یعنی زادگاهش

 

حق و باطل همیشه در ستیزند

ولیکن یا علی گویان عزیزند

 

موحد ناقض پیمان نگردد

علی تسلیم نامردان نگردد

 

قسم بر زخمهای از نود بیش

که در جنگ احد زند قوم بد کیش

 

قسم بر قهرمان آزموده

که با دستی در خیبر گشوده

 

قسم بر ضربتش در یوم خندق

که زان شد عمر، در میدان معلق

 

علی کنز ادب در سینه دارد

که با حق الفت دیرینه دارد

 

جبون آنکه به دستش ریسمان بست

مگر دست خدا را می توان بست

 

حدیث عشق با صوت جلی گو

کلامی، یاعلی گو یا علی گو

تصویر مرتبط


[ پنج شنبه 96/2/7 ] [ 4:9 صبح ] [ غلامرضا صالحی ] [ نظرات () ]

 

نتیجه تصویری برای شهید عبدالمهدی کاظمی

 

غالباً آن گذری که خطرش بیشتر است

میشود قسمت آن که جگرش بیشتر است

 

قیمت عبد  به افتادن در سجاده ست

سنگ فرش حرم دوست زرش بیشتر است

 

خانه ای هست در اینجا که کریم اند همه

سرِ این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است

 

دل ما سوخت در این راه ولی ارزش داشت

هرکه اینگونه نباشد ضررش بیشتر است

 

بی سبب نیست که آواره ی هر دشت شدیم

هر که عاشق شود اصلاً سفرش بیشتر است

 

هرگدایی برسد لطف که دارد، اما

به گدایان برادر نظرش بیشتر است

 

همه گفتند خدیجه ست ولی ما دیدیم

در جمالش که جلال پدرش بیشتر است

 

وسعت روح بدن را به فنا میگیرد

غیر زینب چه کسی دردسرش بیشتر است

 

قصد کرده است خدا جلوه ی دیگر بکشد

سوره یِ مریمی از سوره یِ کوثر بکشد

 

بگذارید همین جا به قدش سجده کنم

نگذارید دگر کار به محشر بکشد

 

دختر این است اگر، فاطمه پس حق دارد

از خداوند فقط مِنَّت دختر بکشد

 

مادر دَهر نزائید و نخواهد زائید

آنکه را از سر این آینه معجر بکشد

 

بالِ جبریل به این قُبه تمایل دارد

تا دمشق هست چرا جای دگر پر بکشد

 

زینب آنقَدر بزرگ است که آماده شده است

یکسره جام بلای همه را سر بکشد

 

قبل از اینی که خودش جلوه کند آماده ست

عالمی را به تماشایِ برادر بکشد

 


[ پنج شنبه 96/2/7 ] [ 3:56 صبح ] [ غلامرضا صالحی ] [ نظرات () ]

 

دوباره شور در عالم به پا شد

سرای فاطمه غرق صفا شد

 

دوباره نوگلی آمد به دنیا

که دنیا در کف او هست یک جا

 

دوباره عرشیان محشر نمودند

طواف خانه ی حیدر نمودند

 

فرشته فوج فوج آید ز بالا

مَلَک باران شده در بیت مولا

 

شب نور و شب پیدایش نور

کلیم از شوق با سر آید از طور

 

چرا که فاطمه آورده دختر

چه دختر، آنکه دل برده ز مادر

 

خدا تبریک این مولود سرمد

فِرستد بر حبیب خود محمّد

 

پیمبر بوسه بر رویش فشانده

علی بر دامنش او را نشانده

 

تَبارک بر جمالش فاطمه خواند

علی دور سرش اسپند گرداند

 

شده محو جمالش ماه و کوکب

خدا فرمود، نام اوست زینب

 

روا باشد خدا گوید به حیدر

که إنّا أعطیناکَ کوثر

 

سلام حق به تو ای زینت أب

به حق که زینتی بر أمّ و بر أب

 

سلام ای زینب ای معنای ایمان

ز تو تفسیر شد آیات قرآن

 

سلام ای زینب ای هستیِّ هستی

توئی آموزگار حق پرستی

 

سلام ای زینب ای مصداق عفّت

کجا و کِی بود دور از تو عصمت

 

سلام ای مخزن سِرّ إلهی

بود دوری ز تو عین تباهی

 

حریمت به ز جنّات النّعیم است

صراط تو صراط المستقیم است

 

حریم تو به حق برتر ز عرش است

پَر جبریل آنجا سنگ فرش است

 

بود تیغ زبانت هم چو شمشیر

که دشمن را نمودی تو زمینگیر

 

برای حفظ دین تو بی قراری

به میدان بیان چون ذوالفقاری

 

اگر چه تو علی را نور عینی

همه دانند تو عشق حسینی

 

سلام ای دختر والای حیدر

به هر جا بوده ای یار برادر

 

حسین یعنی تمام هست زینب

حسینی گشتنم در دست زینب

 

کِی از دامان تو من می کِشم دست

سراپای دل من زینبیه ست

 

اگر باشد حسینیِّ به هستی

یقینا،بی شک و شبهه تو هستی

 

تو بودی هر کجا همراه با او

تو بودی هم قرین آه با او

 

دلت مجنون و شیدای حسین است

وجود تو تسلّای حسین است

 

دل تو پر ز اندوه و ملال است

جدائی بین او و تو محال است

 

نمی دانم چه حالی داشت آنجا

که خود رفت و حسینش ماند تنها

 

 

 


[ پنج شنبه 96/2/7 ] [ 3:53 صبح ] [ غلامرضا صالحی ] [ نظرات () ]

 

 

ای زینت جان علی

ای زیب دامان علی

 

ای مهر تابان علی

ماه درخشان علی

 

ای عشق زهرا زینبا

ساقی غمها زینبا

 

ای دلبر ما زینبا

محبوب طه زینبا

 

محبوبه طه تویی

دردانه زهرا تویی

 

نور دل مولا تویی

ساقی جان ما تویی

 

ای یادگار فاطمه

تنها بهار فاطمه

 

بودی تو یار فاطمه

رمز قرار فاطمه

 

ای آبروی عالمین

نام تو دارد شور و شین

 

ای مرتضی را نور عین

پیغمبر عشق حسین

 

تو دلربای مادری

عشق و صفای حیدری

 

در عشق تو پیغمبری

ثانی نور کوثری

 

بر جان رسد چون بوی تو

مرغ دلم در کوی تو

 

پر می زند رو سوی تو

آید به جستجوی تو


[ پنج شنبه 96/2/7 ] [ 3:50 صبح ] [ غلامرضا صالحی ] [ نظرات () ]

 

 

 

شهید عبدالمهدی کاظمی

 

 

ای داده ز دست یاور خود را

از دست نداده باور خود را

 

هفتاد و دو داغ جان شکن دیده

و ز دست نداده سنگر خود را

 

ای برده به ساحل یقین از موج

کشتی بخون شناور خود را

 

غیر از تو که در حیث خون خوانده

گلبانگ پیام رهبر خود را

 

جز تو که بجای مادرش بوسید

زیر گلوی برادر خود را

 

غیر از تو که دیده روی دست خود

پرپر زدن کبوتر خود را

 

شَقٌُ القَمَر حسین نامیدی

ایثار علی اکبر خود را

 

غیر از تو که زد به چوبه ی محمل

با دیدن ماه نو سر خود را

 

غیر از تو که در خرابه پنهان کرد

نیلوفر ناز پرور خود را

 

گفتی به عزیز خویش حق داری

نشناسی اگر که همسر خود را

 

تاریخ ندیده مثل و مانندت

شاید که شهید زنده خوانندت


[ پنج شنبه 96/2/7 ] [ 3:49 صبح ] [ غلامرضا صالحی ] [ نظرات () ]

 

عاشقی جز تو در این میکده ی عالم نیست

هر که از جام ولای تو نزد، آدم نیست

 

در سرا پرده ی سر ازلی و ابدی

همسفر با قدم عشق تو در عالم نیست

 

ضربان قلب تو بوده هم آهنگ حسین

این چنین قلب کسی با دگری، همدم نیست

 

هر که جانانه نشد عارف نامت، زینب

در حریم حرم عشق حسین، محرم نیست

 

زین آب هستی و هم زیور نام حیدر

بی تو در حلقه ی انگشتری اش خاتم نیست

 

مصطفی گفت هم پای خدیجه هستی

مادر ام ابیها که کم از مریم نیست

 

میرم آل علی نام ز حق کمتر توست

او که از قطره دریای تو جز یک نم نیست

 

شده جبریل ز ابعاد وجودت مبهوت

قدر تو غیر امامت ز برادر کم نیست

 

ای که گریان شدی از روز ولادت، زینب

به جز آغوش برادر به غمت مرهم نیست

 

هیچ کس غیر تو که نائبةالزهرایی

نسخه ثانی دخت نبی اکرم نیست

 

زینب از داغ تو داغ حسین می سوزم

خوشی هر دو جهان بهتر از این یک غم نیست

پیکر شهید عبدالمهدی کاظمی در گلستان شهدای اصفهان آرام گرفت

 

 

 


[ پنج شنبه 96/2/7 ] [ 3:47 صبح ] [ غلامرضا صالحی ] [ نظرات () ]

 

 

آیه های کوثر از تفسیر نام زینب است

جبرئیل اندر تعجب از مقام زینب است

 

مزد اشک گریه کنهایش به دست حیدر است

چون علی فرمانده ی کلّ نظام زینب است

 

آسمان بر نوک انگشتان او اِستاده است

شرق و غرب گنبد دوار، رام زینب است

 

حضرت عباس تحت احترام زینب است

طاق ایوان ابوفاضل به نام زینب است

 

در تمام زندگانی ترک اولایی نکرد

بانوان این را بدانید این مرام زینب است

نتیجه تصویری برای شهید عبدالمهدی کاظمی


[ پنج شنبه 96/2/7 ] [ 3:36 صبح ] [ غلامرضا صالحی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

سلام بر آنان که در فراق یار در کوچه پس کوچه های تنهایی سر به دیوار انتظار نهاده اند و چشم به راه نیم نگاه مهدی فاطمه اند... ای گل نرگس... چه میشد که ما را در جمع پروانه هایت پذیرا می شدی؟ چه میشد که تشعشع گرمی نگاهت به سویمان روانه می شد؟ نظری فرما بر کوچه تاریکمان. که همه پروانه شمع توایم. همه پروانه ها در این کوچه تاریک به امید حس کردن گرمای وجودت گرد هم آمده اند. مولا جان نظری فرما... این صفحات برگ برگ روزهای انتظاریست که به امید آمدنش از پس هم ورق می زنیم... العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان یا مهدی ادرکنی (عج)... هنـــــــوزم انتـــــظار و انتـــــظار اسـت هنـــوزم دل به سـینه بیـقـــــرار است هنـــــــوزم خـــواب میبینم به شبــــها همان مردی که بر اسبی سوار است همـــان مــردی که آیـــد جمعـه روزی و این پایــــان خــــوب انتــــــظار است اللهم عجل لولیک الفرج
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 61606