دوباره شور در عالم به پا شد
سرای فاطمه غرق صفا شد
دوباره نوگلی آمد به دنیا
که دنیا در کف او هست یک جا
دوباره عرشیان محشر نمودند
طواف خانه ی حیدر نمودند
فرشته فوج فوج آید ز بالا
مَلَک باران شده در بیت مولا
شب نور و شب پیدایش نور
کلیم از شوق با سر آید از طور
چرا که فاطمه آورده دختر
چه دختر، آنکه دل برده ز مادر
خدا تبریک این مولود سرمد
فِرستد بر حبیب خود محمّد
پیمبر بوسه بر رویش فشانده
علی بر دامنش او را نشانده
تَبارک بر جمالش فاطمه خواند
علی دور سرش اسپند گرداند
شده محو جمالش ماه و کوکب
خدا فرمود، نام اوست زینب
روا باشد خدا گوید به حیدر
که إنّا أعطیناکَ کوثر
سلام حق به تو ای زینت أب
به حق که زینتی بر أمّ و بر أب
سلام ای زینب ای معنای ایمان
ز تو تفسیر شد آیات قرآن
سلام ای زینب ای هستیِّ هستی
توئی آموزگار حق پرستی
سلام ای زینب ای مصداق عفّت
کجا و کِی بود دور از تو عصمت
سلام ای مخزن سِرّ إلهی
بود دوری ز تو عین تباهی
حریمت به ز جنّات النّعیم است
صراط تو صراط المستقیم است
حریم تو به حق برتر ز عرش است
پَر جبریل آنجا سنگ فرش است
بود تیغ زبانت هم چو شمشیر
که دشمن را نمودی تو زمینگیر
برای حفظ دین تو بی قراری
به میدان بیان چون ذوالفقاری
اگر چه تو علی را نور عینی
همه دانند تو عشق حسینی
سلام ای دختر والای حیدر
به هر جا بوده ای یار برادر
حسین یعنی تمام هست زینب
حسینی گشتنم در دست زینب
کِی از دامان تو من می کِشم دست
سراپای دل من زینبیه ست
اگر باشد حسینیِّ به هستی
یقینا،بی شک و شبهه تو هستی
تو بودی هر کجا همراه با او
تو بودی هم قرین آه با او
دلت مجنون و شیدای حسین است
وجود تو تسلّای حسین است
دل تو پر ز اندوه و ملال است
جدائی بین او و تو محال است
نمی دانم چه حالی داشت آنجا
که خود رفت و حسینش ماند تنها